امام القراء از زبان مستمعین
بسم الله الرحمن الرحیم
یادداشت زیر ، خبر خبرنگار روزنامه «المصور» مصراست که در سوم رمضانالمبارك سال 1369 مطابق با 19 ژوئن 1950 ميلادی در اين روزنامه به رشته تحرير درآمده است .
ويژگیهای اخلاقی و شخصيتی استاد «محمد رفعت» ستاره ستارگان تلاوت قرآن كريم در جهان اسلام آنچنان زياد هست كه هر صاحب ذوق و دوستدار اين استاد دست به قلم شود و دلنوشتههای خود را به ياد استاد بنگارد.
وی نقل میكند كه اين افتخار نصيب وی شده كه در جلسات تلاوت استاد رفعت نيز حضور داشته باشد و به راستی كه وقتی از صدا و تلاوت محمد رفعت سخن به ميان میآورد چنان آرايههای ادبی زيبايی درباره اين نوای ملكوتی میسرايد كه گويی خواننده هماكنون در مجلس تلاوت استاد رفعت حضور دارد و از نزديك به تلاوت وی گوش میكند.
«شیخ محمد رفعت»؛ ستاره ستارگان تلاوت
سال 1950 ميلادی سالی بود كه دنيای اسلام ستارهای از ستارگان درخشان خود را از دست داد و دلهای ميليونها عاشق اين ستاره درخشان داغدار گشت، ستارهای كه وقتی لب به تلاوت قرآن میگوشد سرتاپای شنونده در خشيت و خشوع الهی قرار میگرفت و اين ستاره درخشان كسی نبود جز امام القراء، «محمد رفعت»، كسی كه هيچ صدايی زيباتر از صدايش در تلاوت قرآن كريم نيست
محمد رفعت سبكی منحصر به فرد را در تلاوت قرآن برای خود برگزيد كه البته كمتر كسی میتواند از اين سبك تقليد كند، وی تلاوتهای نابی را از خود برای جهان اسلام به يادگار گذاشت، تلاوتهايی كه به شخصه از نزديك و در جلسات تلاوت اين استاد به آنها گوش دادهام و با آنها روح و روانم را شستوشو دادهام.
در جوانی اشتياق فراوانی برای حضور در مسجد «فاضل باشا» مشهور به مسجد «جامع بشك» برای شركت در نماز جمعه و استماع تلاوت استاد محمد رفعت از خود نشان میدادم، به اين منظور همواره دو ساعت قبل از نماز به مسجد میرفتم و در همان بدو ورود با هزاران مسلمان حاضر در مسجد مواجه میشدم، شيفتگان تلاوتهای استاد محمد رفعت كه برای قرار گرفتن در جای مناسبی كه نزديك محل تلاوت استاد رفعت است از چند ساعت قبل تر در مسجد حاضر بودند.
در آن زمان استفاده از ميكروفون متداول نبود، ولی صدای استاد رفعت چنان فضای سنگينی را بر مسجد حكمفرما میكرد كه حاضران نفسهای خود را در سينه حبس میكردند تا مبادا حتی لحظهای از ضربآهنگ صدای زيبا و با صلابت اين استاد را از دست بدهند، صدايی كه تا عمق دل و جان مستمعان نفوذ میكرد و فضايی از خشوع و معنويت را در دلهايشان متبلور میكرد.
من هرگاه خبری مبنی بر تلاوت استاد محمد رفعت در يكی از محافل عزاداری در منطقه شبرا يا ديگر مناطق مصر دريافت میكردم به سرعت خود را به آنجا میرساندم تا به تلاوت استاد رفعت گوش كنم، علیرغم اينكه حتی صاحب محفل و عزا را نمیشناختم.
به طور طبيعی استاد رفعت در مراسم و محافلی به تلاوت قرآن مبادرت میورزيد كه بزرگان قرائت قرآن كريم نيز در آنجا حضور داشتند، بزرگانی مانند استاد «علی محمود»، استاد «عبدالفتاح شعشاعی»، استاد «احمد نداء» و استاد «احمد السيسی»، اين چنين بود كه هر مناسبتی كه استاد رفعت در آنها به تلاوت قران میپرداخت به جشنواره قرآنی كه بزرگان قرائت قرآن در آن حضور داشتند تبديل میشد.(( هر چند طرفداران شیخ علی محمود ، و قاریان جوان و مغرور و حسود همیشه سعی داشتنند تاوت های رفعت را بی اهمیت جلوه دهند و محافل او را به هم بریزند ))
دست تقدير به گونهای رقم خود كه من به عنوان خبرنگار روزنامه «المصری» در سال 1936 ميلادی مأمور شدم كه گفتوگويی را با اين استاد در منزلش در نزديكی منطقه زينالعابدين انجام دهم و اين شروع دوستی من با ستاره ستارگان تلاوت بود، دوستی عميقی كه تا زمان رحلت آن استاد ادامه داشت.
روزی از او پرسيدم استاد چگونه و چه هنگام به حفظ قرآن مبادرت كرديد و چگونه دريافتيد كه خداوند متعال چنين استعداد و موهبتی در زمينه تلاوت قرآن به شما ارزانی داشته است و وی نيز با لبخندی مملو از عطوفت و مهربانی در پاسخ به سئوال من گفت: من از نعمت ديدن به جز مدت زمان كوتاهی از دوران كودكی محروم بودم.
وی افزود: چشمان من به سبب يك بيماری بينايی خود را از دست داد، در آن زمان پدرم كه به فكر آينده من نيز بود مرا به حفظ قرآن رهنمون كرد و من به حفظ قرآن همت گماشتم و به دليل اينكه در آن زمان خردسالی بيش نبودم پدرم من را بر دوش خود سوار میكرد و به مكتبخانه میبرد و پس از اتمام درس بازمیگشت و مرا به خانه میبرد.
منبع : خبرگزاری قرآنی ایران